بزرگترهای اهل مطالعه می گویند بهترین روش انتقال حس دوستی و صمیمت ، مشارکت کردن و دعوت به مشارکت است… هم اینکه خود من در روزهای ابتدای نوجوانی از سوی خادم بزرگوار مسجد محله مان ( مسجد امام حسین علیه السلام در شیراز ) برای برخی کارهای ساده دعوت میشدم که کمک کنم
برای برخی کارهای سنگین تر خودم جلو میرفتم و میخواستم کمک کنم ، در ابتدا خادم عزیز ، آقای نصرتی به من تذکر میدادند که ضروری نیست ، ممکن است برایت سخت باشد ، هرجا خسته شدی اعلام کن …
بعدها از اون شنیدم برخی از کارها را صرفا به جهت اصرار بنده به من می سپرد … مثلا یک شب بعد از جشن ولادت در مسجد که شیرینی پخش کرده بودیم ، خرده شیرینی روی فرش ها ریخته بود …. با اصرار از خادم مسجد خواستم که جارو کردن را به من بدهد ( البته با جارو برقی بزرگ ) بعد از کلی اصرار من ، جارو را دستم داد و شروع کردم و 15 دقیقه ای انجامش دادم ….
نصب پارچه نوشته ها یا انجام برخی امور سخت تر ، مثل مهیا کردن جعبه های هدیه ( گل + مقداری پول نقد + فیش تخفیف خرید کتاب و لباس و… + قاب عکس و پوستر … ) و خرید جعبه ها را به من سپردند … لذت بود و یادگیری …. در واقع انجام همین کارها در نوجوانی ام باعث شد در زمانی که 22 ساله شدم بسیاری از امور را بلد باشم…
قرار بود مراسم یادواره شهدا برگزار کنیم… با حدود یک میلیون تومان قرار شد برای 20 خانواده شهید انواع هدیه ها را بخریم … اما برآورد کوچکی نشان داد به سه برابر آن پول نیاز داریم …. اما با کمک اعضای پایگاه بسیج مسجد ، چند ساعت در شهر گشتیم ، ارزان فروش ها را پیدا کردیم … با همان بودجه اول ، بیشتر از میزان نیاز ، گل و هدیه و قاب عکس و کتاب و … خریدیم… بعدها پیدا کردن همان ارزان فروشها برای باقی زندگیم کمک کننده بود …
خلاصه اینکه بسیاری از آداب حضور در جامعه را در مسجد یاد گرفتم…. برای من که هیچ از داربست زدن و پیچ و مهر و… نمیدانستم ، کمک به نوجوانان دیگر برای نصب جایگاه و داربست روزهای جشن و ولادت و نیمه شعبان و… باعث شد همه اینطور کارها را یاد بگیرم … الحمدلله… این مسئله از این جهت برایم مهم است که میدانم برخی نوجوانان و جوانان فامیل و اقوام ، انجام چنین کارهایی را بلد نیستند که هیچ ، برای کارهای ساده ، کارگران خدماتی را از بیرون و … استخدام میکنند برای نیم ساعت حتی و به او اجرت و دستمزد می دهند….
این روزها و همه روزهای دیگر ان شاالله مشغول یاد دادن آنچه یاد گرفتم ، به نوجوانان و جوانان مسجدی حاضر در مسجد محله هستم…. خداقوت به خودم و همه دوستان دیگر 🙂
متنی که خواندید ، براساس مشاهدات و خاطرات و تجربیات مخاطبین در بخش ” خاطرات نوجوانیا ” ثبت شده است. نویسنده آن ، کاربر محترم با نام ” علی نوروزی ” هستند که متن این خاطره را در ایتا برای مسئول سایت ارسال کرده اند تا با نام ایشان ثبت شود…