اولین برخورد جدی من با رئیس جمهور آمریکا در حوال چهارده پانزده سالگی رخ داد. حدود 20 سال پیش. سیدی کلوپها که جای ویدئوکلوپها را گرفته بودند، هنوز رونق داشتند و فللاپی دیسکها آخرین زورهایشان را میزدند از چرخه حیات تکنولوژی حذف نشوند.
فیلمها سیدی یک و دو داشتند و روی یک سیدی جا نمیشدند. «ایرفورس وان» را از سیدیکلوپ گرفته بودم و همان اول، چند بار پشت سر هم دیدم. چه شکوهی! چه عظمتی! چه جایگاهی داشت رئیسجمهور آمریکا؛ چقدر آدم مهمی بود.
چقدر برای دنیا مهم بود که او زنده باشد و چقدر برای این کار تدابیر و تجهیزات مختلفی آماده کرده بودند. و او چقدر شجاع و فداکار بود و در عین حالی که همه حاضر بودند خودشان را فدای او کنند، کنار بقیه ماند و تنهایشان نگذاشت.
مهمترین اتفاقی که این روزها در امریکا افتاده است، تغییر چهره رئیس جمهور آمریکا از «هریسون فورد» ایرفورس وان، به دونالد ترامپ است.
از آن رئیسجمهور مهم، عاقل، شجاع و از خودگذشته به دیوانه زنبارهای که فرمان خوردن وایتکس میدهد و برای حفظ قدرت پایتخت آمریکا را به آشوب میکشد؛
و انقدر کلهخر است که حتی میارزد کل ادعای آزادیبیان آمریکا برود زیر سوال اما حسابهای اینترنتی خودش و هوادارانش مسدود شود تا بیشتر از این به همه چیز گند نزند.