اولین برخورد جدی من با رئیس جمهور آمریکا در حوال چهارده پانزده سالگی رخ داد. حدود 20 سال پیش. سیدی کلوپها که جای ویدئوکلوپها را گرفته بودند، هنوز رونق داشتند و فللاپی دیسکها آخرین زورهایشان را میزدند از چرخه حیات تکنولوژی حذف نشوند.
فیلمها سیدی یک و دو داشتند و روی یک سیدی جا نمیشدند. «ایرفورس وان» را از سیدیکلوپ گرفته بودم و همان اول، چند بار پشت سر هم دیدم. چه شکوهی! چه عظمتی! چه جایگاهی داشت رئیسجمهور آمریکا؛ چقدر آدم مهمی بود.
چقدر برای دنیا مهم بود که او زنده باشد و چقدر برای این کار تدابیر و تجهیزات مختلفی آماده کرده بودند. و او چقدر شجاع و فداکار بود و در عین حالی که همه حاضر بودند خودشان را فدای او کنند، کنار بقیه ماند و تنهایشان نگذاشت.
مهمترین اتفاقی که این روزها در امریکا افتاده است، تغییر چهره رئیس جمهور آمریکا از «هریسون فورد» ایرفورس وان، به دونالد ترامپ است.
از آن رئیسجمهور مهم، عاقل، شجاع و از خودگذشته به دیوانه زنبارهای که فرمان خوردن وایتکس میدهد و برای حفظ قدرت پایتخت آمریکا را به آشوب میکشد؛
و انقدر کلهخر است که حتی میارزد کل ادعای آزادیبیان آمریکا برود زیر سوال اما حسابهای اینترنتی خودش و هوادارانش مسدود شود تا بیشتر از این به همه چیز گند نزند.
از کسی که وقتی هواپیمای حامل رئیس جمهور آمریکا دزدیده میشد، بجای فرار با مدرنترین تجهیزات پیشبینیشده، ماند و پیروز شد، تا رئیس جمهوری که اتفاقا خودش خلبان است و ریاست جمهوری را دزدیده و گروگان گرفته.
هالیوود و رسانه های آمریکایی سالها سعی کردند چنان چهرهای از آمریکا بسازند و حالا ترامپ به تنهایی گند زده به آن و واقعیت آمریکا و دموکراسی و آزادی بیانش را پیش چشم جهانیان آورده.
حالا بعد از ترامپ، دوباره هالیوود باید کمر همت را سفتتر ببندد تا لجنی که ترامپ به چهره آمریکا و دموکراسی و آزادی بیان و جایگاه ریاست جمهوریش کشیده را پاک کند.
اگرچه امثال زیباکلام اینجا سالهاست زکام هستند، اما بوی گند این لجن را امثال مکرون خوب میفهمند که همان ساعت سه نیمهشب حمله به کنگره، جلوی دوربین ظاهر میشوند تا شهادت دهند، «این دموکراسی آمریکایی نیست» و هر عیب که هست از این دیوانه است و دموکراسی آمریکایی به ذات خود ندارد عیبی!
سه سال پیش ترامپ دستور داد تا رنگآمیزی هواپیمای حامل رئیس جمهور آمریکا (ایرفورس وان) از سفید و آبی، به سفید و قرمز و آبی تغییر کند تا «آمریکاییتر بشود. حالا رنگی که ترامپ به کنگره و انتخابات و آزادیبیان زد، همه چیز را آمریکاییتر کرده است.
نقاب افتاده است و هریسون فورد باید دوباره تیپ بزند و بیاید جلوی دوربین.
یادداشتی که خواندید به قلم آقای محمدرضا شهبازی در کانال نوشته های ایشان که ماهبندان (mahbandan ) نام دارد منتشر شده است. برای دیدن این یادداشت در تلگرام روی این لینک بزنید