مهدی نصیری ، گناه کار و آمریکا پرستی که همچون باقی یاران شیطان از هیچ دروغ گویی و از هیچ شبهه پراکنی ترسی ندارد … کسی که رسانه هایش در محیط رایان مرجع و منبع هرچه گستاخی به انقلاب اسلامی است شده و در محیط عیان هم خارج از ایران دشنام گویی به مومنین را ترک نمیکند؛ در این صفحه سه یادداشت که از سوی مومنین عزیز درباره فردی به اسم مهدی نصیری می خوانیم. همراه نوجوانیا باشید
📌
اوج غرب گدایی مهدی نصیری در سفرنامه آه
🔖
تعظیم در برابر در و دیوار فرودگاه استانبول و تحقیر داشته های ایرانی توسط مهدی نصیری ناخودآگاه انسان را به یاد رفتارهای مشمئز کننده امثال صادق هدایت و سید حسن تقی زاده می اندازد. جایی که محمدرضا سرشار در کتاب راز شهرت صادق هدایت چنین می نویسد:
“متأسفانه اوج غربزدگی هدایت که برای همیشه مایه شرمساری هر ایرانی با غیرت خواهد بود این است که او به این تظاهرات برای نشان دادن علاقه خود به غرب و فرانسه اکتفا نکرد؛ بلکه در عملی سخیف و دون شأنِ حتی یک فرد عامی ایرانی، “سنگفرش” پاریس را بوسید!
نکته قابل تامل این است که فردی مثل صادق هدایت یک انسان مأیوس از زندگی و معتاد به مواد مخدر و گرفتار انحرافات جنسی و غرب زده بوده است و باید دید مهدی نصیری کجای کار را اشتباه پیموده که مسیر هدایت و تقی زاده در غرب پرستی و بیگانه دوستی را طی می کند.
او در جای دیگر از سخنانش بغض فروخفته سرویس های اطلاعاتی یهود، آمریکا و انگلیس را فریاد می زند و با تهمت به نظام و حاکمیت دستگیری عاملان دشمن را آدم ربایی قلمداد می کند.
در ادامه ایرانیان در صف سفارت کانادا در استانبول را نخبگان می نامد. باید پرسید خود مهدی نصیری هم از نخبگان وطنی به شمار می آید؟ اصلا باید دید نخبه در قاموس فکری نصیری چه معنایی دارد؟ آیا نصیری می داند که طبق آمار جهانی بالاترین مهاجرت نخبگان از اتحادیه اروپا به آمریکا می باشد.
قیاس سلطان احمد با امام خمینی و مقبره او با حرم امام(ره) خود خطای فاحش دیگریست که به عمق انحراف فکری مهدی نصیری اذعان دارد. امامی که در سراسر زندگی زاهدانه زندگی کرد و در برابر دنیا و دنیاخواهی سدی محکم و استوار بود.
این در حالیست که بانیان تشکیلات حرم مطهر امام راحل طیف همفکر و رفیق گرمابه و گلستان خود ایشان می باشد. اصلا شاید یکی مجلل می سازد که دیگری انتقاد کند از این جماعت که چیزی بعید نیست.
مهدی نصیری در آخر کار هم مطلب خلاف واقع و دروغ را به علامه طباطبایی نسبت می دهد که قبل تر از او هم گفته اند و بارها از طرف فرزند مرحوم علامه طباطبایی تکذیب شده است و با اشاره به شاگردان انقلابی علامه طباطبایی و اعتراف فرزندان و شاگردان نمی توان جمله اولین شهید انقلاب، اسلام است را به مرحوم علامه نسبت داد.
حال و روز مهدی نصیری وخیم است، دچار انحرافات مبنایی و فکری شده است و علی الظاهر قصد دارد با هدایت صادق هدایت تقی زاده دیگری باشد.
–
نویسنده : سیدقوام صفوی – خبرگزاری رسا
چند پرسش ساده از شهاب حائری و مهدی نصیری !
شهاب حائری در سالهای اخیر تلاش کرد خود را در قامت یک منتقد صریحاللهجه و متهور و همهچیزدان معرفی کند! درست مثل رفیق این روزهایش مهدی نصیری !
او فراموش کرده بود که اگر فرزند حضرت آیتالله حائری شیرازی نبود در عرصه رسانهای و سیاسی چه جایگاهی داشت؟ یا اگر علاوه بر فرزند و رئیس دفتر امام جمعه شیراز، داماد احمد توکلی نبود، از حیث دسترسی به برخی اخبار سیاسی (بعضا منتشر نشده یا کمتر منتشر شده) چه وضعی داشت!؟
همچنان که نصیری هم فراموش کرده اگر به برکت عضویت در حلقه دامغانیها راه برای ترقیات سیاسیاش باز نمیشد و اگر در جوانی و بدون هر گونه سابقه رسانهای خاص، متصدی کیهان نمیشد، امروز کجای سیاست و رسانه این کشور قرار داشت؟!
اخیرا شهاب حائری حسب نقل خودش توسط دادگاه فراخوانده شده و تفهیم اتهام شده است؛ به همین دلیل او در گفتگوی تصویری با مهدی نصیری نکاتی را بیان کرده که جالب توجه است!
در بخشهایی از این گفتگو، هر دو نفر اذعان دارند که در نقش سوپاپ اطمینان نظام بودهاند! و از نظام طلبکارند که در مسیر خدمترسانی این سوپاپهای اطمینان خلل ایجاد کرده است!
پرسش آن است که چه کسی گفته شما سوپاپ اطمینان هستید؟ منشأ این توهم از کجاست؟! دیگر آنکه آیا کسی که نقش سوپاپ اطمینان را بازی میکند، اصل و اساس نظام سیاسی را هدف میگیرد؟ این که نقض غرض است!
اگر روزگاری توهم شده برخی سوپاپ اطمینان هستند، باید بدانند افرادی با طعنه و هجمه و حمله مستقیم به ستون خیمه انقلاب، نقش سوپاپ های اطمینان دشمن را بازی میکنند نه سوپاپ اطمینان نظام را!
نکته دیگر آنکه؛ در بخشی از گفتگو حائری اعتراف میکند که مالکیت کانال تلگرامیاش به خارج از کشور مربوط است! و به مخاطبانش بشارت میدهد که به همین دلیل مسئولان قضایی نمیتوانند کانالش را تعطیل کنند! و همچنین اعتراف میکند که به مسئولان قضایی گفته چون مالک کانال خارج از کشور است، حتی خودش هم نمیتواند کانالش را تعطیل کند!
حالا این سوال مطرح است که کانال شهاب حائری توسط چه کسی در خارج از کشور اداره میشود؟ کدام کشور؟ امیدواریم جناب حائری و نصیری به همین سوال ساده پاسخ دهند؛ منتقدانی که مدعی فسادستیزی و شفافیت در حاکمیت اند بهتر است ابتدا خط و ربط و پشتوانههای خودشان را شفاف کنند تا برسیم به صحت و سقم مدعاهای سیاسی شان!
–
منتشر شده در خبرگزاری رسا – داخلی۰۲ مهر ۱۴۰۲
مهدی نصیری در سراشیبی سقوط
«میزان، حال فعلی افراد است»؛ این کلیدواژه تاریخی از بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی است که با آن میتوان به تحلیل و بررسی نظریهها، عقاید و تفکر بسیاری از چهرهها در تاریخ جمهوری اسلامی پرداخت. تاریخی که سرشار از افراط و تفریطهایی است که همواره از وادی اعتدال به دور بودهاند و با افت وخیز بسیاری، گاهی از این سوی بام و گاهی از آن سوی بام از واقعیت فاصله گرفتهاند.
در این میان، مهدی نصیری یکی از چهرههایی است که در این سالها نظریههایش بارها تغییر کرده است. مروری ساده بر سیر تطور فکری او، همگان را با تضادهای شخصیتی او روبرو میکند. موضوعی که خود او نیز به آن معترف است و به شیوههای مختلفی در یادداشتهای روزانه، زندگینامه خودنوشت او و مصاحبههایش به خوبی دیده میشود.
نگاهی به زندگانی مهدی نصیری
شیخ گلمحمد نصیری للردی، پدر مهدی نصیری، طلبه نجفخواندهای بود که به تأثیر از گفتمان حوزه نجف در مخالفت با تشکیل حکومت توسط فقها در عصر غیبت، موافق حکمرانی روحانیت نبود و آنان را ناتوان از این کار میدانست.
نصیری آموزش علوم حوزه را ازسال 55 در دامغان آغاز کرد. دیپلم را به صورت متفرقه بعد از انقلاب گرفت. اودر آن سالها به فعالیت انقلابی در پخش اعلامیه و دیوارنویسی مشغول بود. وی پس از ۵۷ تا آغاز همکاری با روزنامه کیهان، در کنار تحصیل حوزوی، به فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و آموزشی در دامغان و قم اشتغال پیدا کرد.
همراه با فعالیت های سیاسی اجتماعی تا سال ۶۶ دروس حوزوی خود را خواند. در سال ۶۷ با شرکت در کنکور، در دانشکده الهیات دانشگاه تهران قبول شد که پس از مدتی آن را رها کرد.
نصیری توانست کارشناسیارشد حقوق خصوصی را در دانشگاه پیام نور با مدرک حوزه معادل کارشناسی بگیرد. در مطالعه سیر زندگی وی هیچ گونه سابقه اعزام به جبهه ای یافت نشد.
فراز و نشیب های سیاسی مهدی نصیری
استعفای دستهجمعی کیهانیها در اعتراض به مهدی نصیری
همکاری نصیری در کیهان ابتدا با دبیری سرویس مقالهها آغاز شد و سپس با عضویت در شورای سردبیری ادامه پیدا کرد که البته حضورش در این بخش، چندان بیحاشیه نبود و اعضای سردبیری این روزنامه در پی اعتراض به حضور نصیری، از آن استعفا دادند.
نصیری در شرح اختلافهایش میگوید: «بعد از ارتحال حضرت امام (ره)، کیهان از روز اول صریح و محکم در دفاع از رهبری حضرت آیتالله خامنهای وارد میدان شد و اولین سرمقاله را در حمایت از رهبری با عنوان «انتخاب شایسته» در کیهان نوشت که بسیاری از عناصر چپ آن روز در مجلس و غیر مجلس خوششان نیامد و به آقای اصغری گفته بودند که چرا کیهان در تأیید رهبری عجله کرده است. نصیری بعد از این اختلاف استعفا داد و دلیل استعفای خود را خسته شدن از فضای مطبوعاتی عنوان کرد.
مهدی نصیری پس از استعفا و خروج از کیهان در آبانماه ۱۳۷۳ علیرغم اصرار رهبری بر ادامه حضورش در کیهان، در اسفندماه همان سال، اولین پیششماره نشریه «صبح» را منتشر میکند.
ازجمله موضوعات این نشریه، نقد جریانات فکری و فرهنگی روشنفکری در کنار عدالتخواهی و مبارزه با مفاسد اقتصادی و نقد غرب بود که انتشار آن تا سال ۷۹ ادامه داشت. نصیری، مشکلات مالی را دلیلی برای اتمام کار در این نشریه عنوان کرده است.
مسئولیت های نصیری
نصیری همچنین در سال ۱۳۸۰ تا سال ۱۳۸۴ به معاونت سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور منصوب شد. پس از پایان دوره فعالیتش در معاونت سیاسی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، به معاونت فرهنگی دفتر رهبر جمهوری اسلامی در امارات رفت و تا سال ۱۳۸۸ در امارات ماند. مهدی نصیری پس از بازگشت به ایران، بار دیگر به قم بازگشت.
علت تطور فکری
نصیری در تشریح تطور فکری خود با عنوان پشیمانی یاد کرده و میگوید: «پشیمانی من از نوع پشیمانی همه چهرهها، عناصر سیاسی، مذهبی و انقلابی است که از آغاز انقلاب به این سو و به تدریج و با گذشت زمان، به دلیل فقدان دانش و تجربه کافی و نیز عدم درک جامع از مسأله حکمرانی و اقتضائات زمانه، دچار دگرگونی و تحول در نظر و عمل شدند. من همیشه مستقلاندیش بودهام و از اینکه فرد وفادار و وابسته به یک جناح و جریان قلمداد شوم، اجتناب کردهام اما در مجموع، اکنون با بسیاری از مواضع اصلاحطلبان در مقایسه با مواضع بسته، راکد، غیرمردمی و اقتدارطلبانه طیف گستردهای از اصولگرایان، احساس همدلی و همفکری بیشتری دارم.»
شاذگوی دشمن شاد کن
شاذگویی و سبک سخیف و هتاکانه او در مناظرات نشان می دهد که مهدی نصیری را نه می توان سیاستمدار اسلامی دانست نه فیلسوف و نه جامعه شناس.
منبع : رسانیوز | دریافت ویدیو | در تلگرام | در ایتا | در گپ
نصیری التقاطیِ هتاک
از قدیم گفته اند سیب را که بالا بیندازی هزار چرخ می خورد تا پایین بیاد.
تاریخ معاصر این مرز و بوم طلبههای آخوندزاده ای که ابتدای طلبگی را در مکتب پدر خویش آغاز کرده و متاسفانه در ادامه راه زندگی تحت تاثیر جریان ها و مکاتب غربی و شرقی قرار گرفتند کم به خود ندیده است.
گاهی محو رنگ و لعاب لیبرال ها شده و گاهی مرعوب شعارهای توده پسند سوسیالیسم بودند.
در این میانه بوده اند امثال جلال آل احمد که بعد از مدتی غربزدگی را در خود احساس کرده و سرانجام خسی شدند در میقات دریای بندگان الهی.
مهدی متولد ۱۳۴۲ شهر دامغان دقیقاً همان سیبی است که مشغول چرخ خوردن در پیچ و تابِ سیاسی و اجتماعی و رسانه های عصر حاضر است تقریباً هر موضوعی که در صحنه سیاسی و اجتماعی ایران اتفاق میافتد لاجرم شاذگویی و نظرات دشمن شاد کن از جانب مهدی نصیری شنیده میشود.
طلبه سال ۱۳۵۴ دامغان و بعدها حوزه علمیه قم مدتها است که حرمت طلبگی را مثل لباس پیامبر بر رخت غفلت آویخته و توهین به بزرگان حوزه و علمای دین را قوت غالب خود پنداشته است.
گویی اول شوال هر سال قمری یک صاع هتاکی و جسارت را زکات فطره خویش قرار میدهد. این هتاکی همان درسی است که نصیری به خوبی آموخته و به احسن وجه به ظهور می رساند.
زیاد گفتن و کم شنیدن باعث شده تا مهدی نصیری فرصت تتبع و جستار در متون اصلی اسلامی را نداشته باشد. کم سوادی و اطلاعات کم دینی و علمی او باعث شده تا هم اعتبار کلمات او زیر سوال رفته و هم دایره مخاطبان نخبگانی خویش را از دست بدهد. اهتمام برای تبدیل شدن به یک سلبریتی اجتماعی را می توان تنها جذابیت مهدی نصیری برای دنبال کنندگان وی دانست.
شاذگویی و سبک سخیف و هتاکانه او در مناظرات نشان می دهد که مهدی نصیری را نه می توان سیاستمدار اسلامی دانست نه فیلسوف و نه جامعه شناس.
مهدی نصیری امروز تبدیل شده است به برکه ای به عمق چند سانتی متر که سعی کرده از هر سبد گلی بچیند و لاجرم سرانجام کار در هیچ زمینه تخصص لازم برای اثرگذاری نخبگانی را به دست نیاورده است.
آمارهای نادرست و کم دقتی در ارائه نظرات بارها او را به ورطه عذرخواهی مکرر کشانده تا جایی که می توان او را متهم به سندروم پوزش بیقرار دانست.
نصیری در فتنه ها و اغتشاشات کف خیابان بارها درصدد توجیه تحرکات ضد امنیتی شورشیان برآمده و آنها را افرادی نامیده که فقط از در فقر دست به اقدام علیه امنیت جامعه زده اند و به صورت بسیار مرموز دست عیان منافقین را در هدایت و تحریک مردم در انجام این فتنهها پاک و مبرا دانسته است.
نمی توان جریان یا چهره سیاسی همسو با نظام و حاکمیت را جست که از طعنه و کنایه و تعریض و هتاکی مهدی نصیری در امان مانده باشد. حمله به قانون حجاب و عفاف در جامعه با توجه به شناخت افکار مهدی نصیری امری واضح و مبرهن است.
او را میتوان مردی نامید که تمام تلاش خودش را مصروف دانسته تا به همه پیروان و دوستان ملت و نظام هتاکی کرده و آنها را از خود ناراضی کند.
مردی که در عدالت طلبی و عدالت خواهی معجونی را طلب میکند که از شهید محراب کوفه تا چگوارای آرژانتینی را توأمان داشته باشد غافل از اینکه این سبک تفکرات التقاطی سالها پیش و در دهه ۶۰ در ایران به کار خود پایان داده است.
اعاذناالله و ایاکم من شرور انفسنا.
منتشر شده در رسانیوز
پیشنهاد می کنیم در ادامه این دو مقاله را در خبرگزاری فارس بخوانید :
مهدی نصیری؛ علیه زنان میاندیشم اما ادعای آزادی زنان را دارم!
نقطه اوج تناقض فکری نصیری در این جا مشخص میشود که در کتابش مدعی است حکم اولیه اسلام در خصوص حضور زنان در عرصه اجتماعی، پردهنشینی است. او چطور میتواند در عین حال مدعی شود که به خاطر عدم التزام فکری و فرهنگی به حجاب در اثر نفوذ مدرنیته، نباید الزام قانونی به حجاب وجود داشته باشد.
لینک : https://www.farsnews.ir/news/14020205000303
–
روند استحاله فکری مهدی نصیری در طول چهار دهه گذشته
نصیری جدید اصرار دارد به مخاطب این مسأله را بقبولاند که گذشته او با آنچه اکنون به آن معتقد است، متفاوت بوده و البته بدون آنکه به تناقضها پاسخ بدهد، تلاش میکند با پرش از تاریخ بگوید؛ اکنون واقعیت را بهتر از قبل درک میکند، درحالیکه هیچ تضمینی وجود ندارد که چند صباح دیگر، او نظریههای اخیرش را نیز زیر سؤال نبرد و چهره جدیدتری از خودش ارائه ندهد که با تمامی اظهارات او در سالهای اخیر متفاوت باشد.
لینک : https://www.farsnews.ir/news/14020223000938
بسمه تعالی. مشو منحرف از ره راست هیچ. بفرمان نفست بسوئی مپیچ. بکن تکیه بر عقل و دین خدا. نگهدار خود از شیاطین جدا. بجای خود ار هرچه بگذاشتی. ز عدل و ز انصاف پاس داشتی. بیابی اگر خواسته ای چاره را. بنه زیر پا نفس امّاره را. برو از پی عالمان زهید. والّا ز نفست نخواهی رهید
بنویس «مهدی نصیری»، بخوان طبل توخالی تهمت و توهین
مناظره اخیر مهدی خانعلیزاده و مهدی نصیری در دانشگاه امیرکبیر تحت عنوان برجام، جام زهر یا طلا بار دیگر تهی بودن دست مهدی نصیری در گفتار و بیان مطالب را نشان داد. این همان مهدی نصیری است که روزگاری کیهان را با افراطیترین شیوهها مدیریت میکرد، مدتهاست که شیوه تفریط دست گرفته است. حرفهای نصیری در این مناظره بیشتر به بیان سخنان خندهداری گذشت که هیچ بنیاد و مستند منطقی نداشت.
مجموع صحبتهای نصیری بدون استفاده از یک استدلال منطقی به صرف بیان توهین و تهمت به ارکان نظام گذشت. اگر او چیزی برای بیان و ابراز داشت، حتماً روی آن مانور میداد.
چنین صحبتهای مهدی نصیری، بازگو کردن مجدد همان خطهای خبری است که منافقین و ضدانقلاب سالهاست روی آن مانور میدهند. نصیری خیال میکند اگر برخلاف جریان آب در کشور حرکت کند و هر حرف شاذ و توهین آمیزی را بیان کند، میتواند شهرت پیدا کند.
البته باید خطاب به آقای نصیری یادآوری کنیم که هرچقدر هم مانند امروز مولوی عبدالحمید در سیستان و بلوچستان دست خود را تا مرفق به عسل آغشته و در دهان آشوبگران بگذاری، توییت خواهند زد که باز هم با تو باید تسویه حساب کنند؛ چون آنها یادشان نرفته است تو همانی هستی که برای انتشار عکس مادام کوری، تأکید میکردی حتماً با حجاب طراحی شود!
مناظره هم آداب و شیوهای دارد. به خصوص مناظره در محیط دانشگاهی و به اسم فرهیخته بودن. این طور نیست که یک کاغذ دست بگیرید و بیانیه خوانی کنید، از این شاخه به آن شاخه بروید، درب هر خانهای را باز کنید و به صاحب خانه توهین کنید و بروید.
حال عیب ندارد، توهین کردید؛ اما حداقل یک خط استناد یا استدلال میکردید که پشتوانه ادعاهای گزافه و نامعلومتان روشن میشد. البته ای کاش آن میز، میز مناظره نبود تا بتوان نصیری را به خاطر سخنان شاذ و پر اشکالش به میز محاکمه کشاند. البته همین هم از برکات انقلاب اسلامی است که میز مناظرات دانشگاه، به میز محاکمه ختم نمیشود.
اگر کسی بخواهد تک تک جملات مهدی نصیری را از اینکه حضرت علی (ع) محافظ نداشت، سر مخالفان را زیر آب و محصور نمیکرد، از رانت اطلاعاتی، مالی، سیاسی و نظامی استفاده نمیکرد، با تعریف خاطره در بزنگاه وفات پیامبر حکومت را دست نگرفت و … باید برای هر موضوع مقالهای نوشت تا عمق اشتباههای نصیری را بیان کند.
چهقدر این مثل به آن موضوع میماند که یک دیوانه سنگی در چاه میاندازد و هزاران عاقل نمیتوانند آن را بیرون بیاورند. پرداختن به این موضوعات و مسائل مطرح شده هر کدام پاسخی دارد که دست یافتن به آن، نیازمند مطالعه دقیق تاریخ صدراسلام است و نیازمند ساعتها کار علمی مجدد بر روی منابع روشن و صریح تاریخی.
همین بیانات آقای نصیری نشان میدهد که او سادهترین مسائل تاریخ صدراسلام را نیز نخوانده و گزارههای اشتباه و دروغین آن را دستاویزی برای حمله و هجمه علیه نظام قرار میدهد.
آقای نصیری یک جا با نهایت وقاحت و به تأسی از پرزیدنتِ فحاش بیان روبه افول بودن آمریکا را جادوگری و پیشگویی خطاب میکند. جناب نصیری مثل اینکه آثار متعدد آمریکایی را مشاهده و ملاحظه نمیکند که بیشتر اندیشمندان از جان ایکنبری، گیدون راشمن، میشل کاکس، نوآم چامسکی و … از افول آمریکا خبر میدهند.
مسأله نابودی آمریکا آنقدر در میان رسانهها و حتی فیلمهای هالیوودی مطرح است که رویکرد بیشتر فیلمهای اخیر هالیوود نمایش دادن یک آمریکای تکه پاره شده است. بارزترین نماد آن در فیلمهای سینمایی هالیوودی، پرچم پاره پاره شده آمریکاست.
شاید اسم این قبیل فیلمها علمی تخیلی باشد و درون بعضی از آنها جادو و … نشان بدهد؛ اما کارگردانی که چنین ادعایی دارد، یقیناً برای سرگرمی امثال مهدی نصیری چنین فیلمهایی نساخته است.
حال آقای نصیری مینشیند و یافتههایی که معلوم نیست از کجا به وی رساندهاند را تیتر وار میخواند و خیال میکند به علومی دست یافته است که هیچ کس جز او نمیداند. شاید بهترین پاسخی هم که آقای خانعلی زاده در طول مناظرات به مهدی نصیری داد، آفتهای غور بیش از حد در واتساپ و خبرهای عجیب و غریب درون آن باشد.
این را خطاب به مسؤولانی میگویم که دغدغه آفت زدایی از شبکههای اجتماعی بیگانه در داخل کشور را دارند. اگر به دنبال نمونه بارزی از آسیبهای پلتفرمهایی مانند واتساپ در داخل کشور میگردید، مهدی نصیری بهترین نمونه آن است.
شما که چنین جرئتی را ندارید که علناً اعلام کنید اشتباه کردهاید. فریاد اشتباههایتان در بیرون بلند است و عذرخواهیهایتان با رعایت اخفات و لگد پراکنی مجدد در کنج پستو؟ حداقل مرد باشید و برای تخریب خانعلی زاده یک برگ سند بابت همه گفتارهایتان ارائه کنید.
بهترین شعر برای پایان این یادداشت:
فتنه شاید، روزگاری اهل ایمان بوده باشد
آه! این ابلیس شاید، روزی انسان بوده باشد
ذره ای بر دامن اسلام، ننشیند غباری
نامسلمانی اگر، همنام سلمان بوده باشد
–
منبع : خبرگزاری رسا
مباحثه طلبگی با مهدی نصیری درباره ولایت مطلقه و منتقد نظام بودن
مشکل نگاشته جناب آقای نصیری از همان عنوان آن شروع می شود، ایشان در کاربرد اصطلاح پارادوکس چندان موفق نبوده است، افزون بر این که از معنای اصطلاحی آن دور افتاده، در تطبیق آن نیز به بیراهه رفته است چرا که ولایت مطلقه که در سرنامه مرقومه وی بدین گونه عنوان گردیده:
پارادوکس عجیب ولایت مطلقه داشتن و منتقد فساد در نظام بودن؛ در متن قانون اساسی تفسیر شده حدود اختیارات آن مشخص گردیده است، بنابراین اجمال عنوان ولایت مطلقه در متن قانون اساسی تشریح شده است، همچنان که حوزههای اجرایی و قانونگذاری بخصوص در بخش اقتصاد، در متن قانون متولی مشخص غیر از رهبری دارد که باید پاسخگوی وظایف و اختیارات خود باشد و بر این اساس هیچ پارادوکس و تناقض نمایی بین ولایت مطلقه و منتقد فساد در نظام بودن وجود ندارد.
و بر اساس آنچه گذشت سخن مرحوم کیامرث صابری در نشریه گل آقا هوشمندانه بوده است که جمله آخر اضافه شده از سوی آقای نصیری را نیاورده است.
و اما اینکه نهادها همگی به طور مستقیم یا غیر مستقیم منصوب و تحت اوامر لازم الاتباع رهبر است؛
این هم، یک دروغ آشکار است چون نه همگی منصوب از طرف وی است و نه همه لازم الاتباع، نمونه آن دستور رهبری به شورای نگهبان در مورد بررسی رد صلاحیت علی لاریجانی بود به شورای نگهبان، که این نهاد بر سر نظر سابق خود پافشاری کرد.
آقای نصیری می گویید: تنها یکی از ده ها نهاد تحت امر رهبری به نام شورای عالی امنیت ملی، کافی است که تسمه بکشند؛ این سخن هم گزافه گویی است چرا که مبارزه با پدیده فساد نه تنها از طریق یک نهاد بلکه از طریق چندین نهاد هم امکان ندارد وتنها چاره آن یک عزم ملی است، ایشان کنار گود نشسته ،می گوید لنگش کن!
و اینکه میگوید شورای امنیت ملی توانسته است که از حضور سید محمد خاتمی برای اجرای عقد دختر شمخانی جلوگیری کند چگونه نمی تواند با ابر بدهکاران بانکی مقابله کند؛
به یک شوخی بیشتر شبیه است تا به یک سخن جدی چون:
اولاً: ایشان وام دار سیدمحمد خاتمی است چرا که او با لحنی ستایش آمیز از وی خواسته بود تا مقالات جنجالی وستیزه جویانه خود را به صورت کتاب درآورد، به نظر می رسد که آقای نصیری خواسته اند از این طریق آن محبت را جبران کند با این که یاد کردن آقای خاتمی در این مقام هیچ تناسبی نداشت!
ثانیا: آقای نصیری درس طلبگی خوانده اند، چگونه به این سادگی در قیاس، مرتکب این مغلطه فاحش می شوند زیرا در قیاس اولویت حکم اهم به مهم تعمیم میدهند نه حکم مهم به اهم- البته اگر چیز مهمی در ميان باشد-، بنابر این جناب نصیری چیز جدیدی بنا گذاشته که باید آن را قیاس اولویت معکوس نام گذاشت!!!
و اما در بندهای ۵ و ۶ و ۷ و ۸ و ۹ و ۱۰، آقای نصیری روضه خود را خوانده، خود را به صورت فرشته نجات مطرح کرده است که تمام نظام در آنچه می گوید باید گوش به فرمان او باشد و منویات ایشان را بدون قید و شرط عملی کند و اگر نه ایشان کن فیکون می کند!!!
جناب آقای نصیری فقط یک خبرنگار عادی هستند وتنها وظیفه ای که دارند این است که آنچه را می بیند منعکس کند، اما اینکه کسی اجرا کند یا نکند به ایشان مربوط نیست؛ در مثل گفتهاند: مرده شور ضامن بهشت و دوزخ مرده نیست از این رو بهتر است که آقای نصیری پا از گلیم خود فراتر نگذارد! جالب است که آقای نصیری خود را خبرنگار معرفی می کند اما مثل یک تئوريسين حرف مى زند که از طنزهای تلخ روزگار است !
اما اینکه از محبت های رهبری این چنین بهره ببرد هم، نشانه نهایت ناسپاسی است!
و اینکه میگوید با نظام زاویه پیدا کرده، مرا به یاد گفته امام حسن (ع) انداخت که به عمرو بن عثمان گفت: مثل تو مثل آن پشه است که بر روی درخت خرما نشسته بود، چون می خواست برخیزد، به درخت خرما گفت: خود را محکم نگه دار که از باد شه پره های من در وقت پرواز از ریشه کنده نشوی! درخت خرما در جواب گفت: من هرگز ملتفت نشدم که تو کی بر روی من نشستی تا این که اکنون که می خواهی پرواز کنی متوجه پروازت شوم! تو ای عمرو بن عثمان چه با من دوست باشی یا دشمن، به حال من هیچ تاثیری ندارد!
جناب آقای نصیری این رویه پرخاشگرانه و ستیزه جویانه که در پیش گرفته ای نه تنها مایه اصلاح نیست بلکه مایه ویرانب است، و به عبارت دیگر خون را با خون شستن است، به فرموده حکیم ابو القاسم فردوسی:
ستیزه به جایی رساند سخن
که ویران کند خانه های کهن!
شما در جمع ۳۰ نفره که گویا سرویس های امنیتی سامان داده بودند -چرا که دزد مشتری بازار آشفته است – جمهوری اسلامی را سرکوبگر توصیف کرده اید، این ادبیات، ادبیات یک شورشی لست که قلع و قمع می کند!
این نوشتاره را با یک حکمت از امیر مومنان به پایان می آورم که فرمود: لا تَرَى الجاهِلَ إلاّ مُفرِطا أو مُفَرِّطا؛ [حكمت: 70]
وقتی آقای نصیری پادوی نظام بود، دادستانی را وادار می کرد که نشریات مخالف را تعطیل کند چنان که مسعود بهنود در کلاب هاوس به ایشان گفت اکنون که مخالف نظام شده است باز هم رویکرد افراطی در پیش گرفتهایم!
تنها آرزوی ما این است که ایشان از این افراط ها و تفریط ها دست بردارد تا بدعاقبت نشود!
نویسنده : محمد مردانی – سایت خبرگزاری رسا