گروه بریکس مجموعهای از اقتصادهای نوظهور شامل کشورهای برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی را در برمیگیرد. بریکس نمایانگر نیمی از جمعیت جهان است و ۲۸٪ قدرت اقتصادی دنیا را در اختیار دارد. در شرایطی که در نظام بینالمللی شاهد گذار از نظم موجود به نظم نوین و مبتنی بریک نظم چندقطبی هستیم، دولتهای مختلف در تلاشاند سهم بیشتری از قدرت را بدست آورند، در این راستا آنها دریافتهاند، نقش ائتلافها در دستیابی به قدرت گسترده است.
بریکس در جوهره خود نشان داده است که مشتاق چنین گذاری در نظم بینالمللی است، چرا که در واقع اقدام به همکاری اقتصادی در چنین سطح گستردهای، مشخصا به این معنی است که قصد مقابله با نظم تک قطبی جهان را دارد.
بریکس را میتوان از بسیاری جهات نوعی «ائتلاف توازن بخش» در نظر گرفت. این ائتلاف عموما به عنوان مهمترین نیروی مخالف قدرتهای غربی در مذاکرات جهانی مطرح شده است. امروزه بهویژه در حوزه مالیه بینالمللی شاهد تحرکاتی به سوی ایجاد الگوهایی نوین در اقتصاد سیاسی بینالمللی هستیم که مبنای آن شکلگیری ائتلافی در واکنش به شرایط جدید است.
«بانک بریکس» (بانک توسعه جدید) و بانک سرمایهگذاری در زیرساختهای آسیا، نمایانگر پدیدهای در بطن نظم درحال تغییر جهانی هستند که دیگر توسط پیمانهای پس از جنگ تحت رهبری ایالات متحده آمریکا حکمرانی نمیشود.
به نظر میرسد سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر به این جمعبندی رسیده که روابط خارجه خود را در نسبت با قدرتهای شرقی و غربی دنیا به توازن برساند. ایران به خوبی دریافته است که همکاری با کشورهایی که معتقد به دیدگاه «برد-برد» هستند بسیار سودآورتر از بازی با کشورهاییست که به روابط خارجه با دیگر کشورها با عینک «حاصل جمع صفر» نگاه میکنند.
لذا نگاه متوازن به این معنی نیست که به کلی و در همه سطوح روابط برابر میان کشورها برقرار کنیم بلکه به این معنی است که کارتهای بازی خود را در میان بازیگران مختلف توزیع کنیم و طبیعتا در چنین موقعیتی کشوری که وارد داد و ستد در این بازی شود، با عنایت به قاعده «برد-برد»، هم سود بیشتری میرساند و هم سود بیشتری دریافت میکند.
لذا به وسیله این نگاه متوازن، جمهوری اسلامی ایران خواهد توانست از امتیازات و منافع بیشتری در روابط خارجه خود بهرهمند شود.
افزایش همکاریهای اقتصادی و تبادلات مالی کشورهای مختلف در گروه بریکس بر توسعه اقتصادی اعضای آن کمک میکند.
ایران و دولت آیت الله رئیسی در کنار برقراری روابط مستحکم با چین، روسیه و هند، بر گسترش روابط اقتصادی خود با سایر اعضای بریکس نیز تمرکز کرده و به دنبال عضویت در این بلوک اقتصادی است. یکی از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران، سیاست دلارزدایی است، که بریکس با افزایش حجم مبادلات مالی برپایه واحد پول کشورهای طرف معاملات و حذف تدریجی دلار، موازی با این سیاست ایران است و انگیزه این کشور را برای پیوستن به این گروه اقتصادی بیشتر میکند.
گرچه از نیمه قرن بیستم به این سو نظام سرمایه داری غرب به سرکردگی آمریکا با مهندسی ساختارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی جهان درصدد ایجاد و حفظ مدیریت سازماندهی شده در جهان برآمده است، اما دیگر کشورهای قدرتمند دنیا که خارج از اردوگاه غرب قرار داشتند، کوشیدهاند به این سازوکار هژمونیک تن ندهند.
بریکس میکوشد رهبری آینده اقتصاد جهان را از میان کشورهای غیرغربی معرفی کند و به همین دلیل درصدد است از الزاماتی مانند اقتصاد آزاد، پایبندی به اصول سازمان تجارت جهانی، نظم اقتصادی مبتنی بر دلار، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و دیگر سازوکارهای غرب محور فاصله بگیرد و قوانین اقتصادی خودش را ایجاد کند.
روسیه تنها کشور عضو این گروه است که در «گروه هشت» عضویت دارد و هم عضو بریکس است، اما در سالهای اخیر و با اصرار غرب بر منزوی کردن روسیه، عزم این کشور برای ادامه کار با بریکس بسیار بیشتر شده است. کشورها مشتاق هستند در مبادلات خود از ارزهای ملی استفاده نمایند و به این وسیله به سودآوری بیشتری دست یابند.
گروه بریکس اکنون یکچهارم تولید ناخالص ملی و حدود یکسوم خاک جهان را در اختیار دارد. ماموریت مهم بریکس و آنچه که بریکس را از گروه هفت متمایز کرده است، حذف دلار در مبادلات تجاری است.
این ویژگی به کشورهای نوظهور در اقتصاد، این اجازه را میدهد که برای رهایی از چرخه اقتصاد غرب وارد اقتصاد بلوک شرق شوند.
ایران نیز در فراز و فرود تحریمهای ظالمانه غرب، نتوانسته ائتلاف اقتصادی با اروپا و آمریکا داشته باشد. بریکس این امکان را به ایران میدهد که اقتصاد خود را با کشورهای نوظهور در اقتصاد، متحول کند.
پروژه های کمربند و جاده در منطقه اوراسیا-اروپا را از طریق کشورهای آسیای مرکزی و روسیه به چین متصل می کند و به پکن امکان دسترسی به منابع اوراسیا را می دهد. پکن برنامه هایی برای اتصال ترکیه و ایران از طریق جاده و کمربند دارد، از ماههای گذشته برای تسریع این پروژه در دست اقدام است.
اگر این طرحها به پایان برسند، به جرات میتوان گفت ایران و دولت آیت الله رئيسی از بنبست اقتصادی درآمده و تبدیل شاهراههای اقتصادی در جهان شده است، دیگر کنار گذاشتن اقتصاد ایران در این ترانزیت سنگین اقتصادی دشوار و غیرممکن خواهد بود.
از طرفی ایران دومین کشور در ذخایر گازی در جهان و حدود یک چهارم از ذخایر نفت خاورمیانه را در اختیار دارد. اخیرا ایران به جمع کشورهای «لیتیومی» پیوسته است. برای نخستینبار ذخایر بزرگی از لیتیوم در همدان کشف شده است که میزان آن، ۸.۵ میلیون تن [کانسنگ] تخمین زده میشود. همه اینها امتیازاتیاند که در صورت پیوست ایران به بریکس آینده اقتصادی خوبی برای ایران متصور میشود.
نویسنده: محمدرضا پاکیزه، پژوهشگر مسائل شرق آسیا ایران